خلاصه کارگاه ذهن آگاهی:

«بسیاری از انسانها در لحظه زندگی نمی کنند و اغلب یا افسوس گذشته را می خورند و یا آرزوی آینده خوب را دارند و لحظه حال را به امید فردایی بهتر از دست می دهند. این در حالیست که زندگی مجموعه لحظه لحظه هایی است که ما فقط به لحظه های موجود در زمان حال دسترسی داریم و دیگر هیچ! و آنهایی که از زمان حال نمی توانند لذت ببرند و آرامش ندارند (به خاطر حسرت گذشته یا آرزوی آینده) پس از زندگی خود لذت نمی برند و همیشه ناراضیند چون امروز همان آینده ای است که دیروز درانتظارش بودیم! از طرفی آرامش درونی و احساس خوشبختی چیزی است درونی نه اینکه در بیرون به دنبال آن باشیم.

بنابراین احساس خوشبختی یک احساس درونی است و این احساس با توجه به تجربه های حسی و هیجانی می تواند ایجاد شود. در هر لحظه چیزهایی زیبای زیادی وجود دارد که ببینیم و لذت ببریم؛ بشنویم و لذت ببریم؛ … فقط کافیست «چشمها را بشوییم و جور دیگر ببینیم». … .

ذهن آگاهی (یا mindfulness) به ما می آموزد که چگونه در لحظه باشیم و از هیجانات و احساسات و رفتار خود آگاه باشیم و و از لحظه حال غافل نباشیم و از زیبایی های آن لذت ببریم.

از این رو ذهن آگاهی برای افراد و بیمارانی که از هیجانات خود آگاه نیستند و کنترلی روی آنها ندارند می تواند مفید باشد چرا که این افراد یاد می گیرند ابتدا با پذیرش بنیادین، وضعیت هیجانی خود را تحمل کنند و بعد با آگاهی از هیجان خود، آن را کنترل و مدیریت کنند (مثل بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی، پرخوری روانی،…).

در واقع ذهن آگاهی هسته مرکزی درمانهای موج سوم (یا نسل سوم) است که بر پذیرش و تعهد استوار است.

پروتوکولهای درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اغلب شامل تکنیکهایی است که حضور در لحظه را به مراجع می آموزد؛ تکنیکهایی که تمرکز روی دیدن دارد، یا شنیدن، چشیدن،… .

مثلاً در رفتار درمانی دیالکتیکی که از درمانهای نسل سوم است ۴ دسته مهارت به مراجع آموزش می دهد (طی چندین جلسه). ابتدا مهارتهای تحمل پریشانی، سپس مهارتهای هشیاری فراگیر، بعد مهارتهای خودتنظیمی هیجانی و نهایتاً مهارتهای بین فردی که اینها با ذهن آگاهی حاصل می شود.

از همه مهمتر اینکه خودِ درمانگر باید به درجه خوبی از ذهن آگاهی رسیده باشد تا بر خود مسلط باشد و مکانیزمهای دفاعی و دیگر نقصهای شخصیتی وهیجانهای وی فرایند درمان را تحت تأثیر قرار ندهد.»